شهیـــد محــــمود ملــــتی

بسیج مسجد کاظمبیک بابل

شهیـــد محــــمود ملــــتی

بسیج مسجد کاظمبیک بابل

شهیـــد محــــمود ملــــتی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام محــــمود ملــــتی از بسیجیان پایگاه علی بن ابیطالب ع مسجد کاظمبیک بابل است که به همت اعضای واحد دانش آموزی این پایگاه پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : حسن
تاریخ تولد : 1311/01/10
تاریخ شهادت : 1362/12/06
محل تولد : بابل
گلزار معتمدی بابل
نحوه شهادت :اصابت ترکش خمپاره به سر
محل شهادت : عملیات والفجر6 - دهلران

بایگانی

طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید محمود ملتی

شهید محمود ملتیشهید محمود ملتی
شهید محمود ملتی
 

زندگی نامه و وصیت نامه بصورت صوتی

 

دریافت
 
 

دریافت
میثم میثم
۱۹ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دانلود فایل صوتی مصاحبه از فرزند شهید 

 


دریافت

 

میثم میثم
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

میثم میثم
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسمه تعالی

 

 

خداوند بزرگ در آیه قرآنی میفرمایند: گمان میکنید آنان که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند بلکه آنها زندگانند و در نزد خداوند بزرگ روزی میخورند.

 

 

شهید محمود ملّتی فرزند حسن در تاریخ 30/11/1311 در یک خانواده مذهبی در شهرستان بابل دیده به جهان گشود و بهار زندگیش را در دامان پدر و مادری مومن و مذهبی آغاز نمود، هنوز چند سالی از بهار زندگی اش نگذشته بود که پدر و مادر خود را در کودکی از دست داد واز همان کودکی خداوند میخواست روی آب دیده کند تا بزرگ مردی، در فرداها شود، و روی او را متعالی گرداند.

 

 

دوران کودکی را با سختی طی نمودو وارد سنّ 7 سالگی او را به مدرسه فرستادند اما فقط 2 سال در مدرسه بود و شرایط زندگی نمیخواست او از کودکی های دوران مدرسه اش لذت ببرد به ناچار شهید 8 ساله از روی نیمک های مدرسه به پای کارگاه نجاری کشیده شد و میبایست برای گذراندن زندگی کار میکرد، و این چنین حسرت ادامه ی تحصیل تاسن 51 سالگی در دل محمود 8 ساله آن موقع گذاشته شد. شهید دوران جوانی و نوجوانی را طی میکرد وازدواج میکند  در سال1330 با خانم سرور زمان شجاعی و زندگی مشترک  را آغاز میکند، و از حاصل ازدواجش 7 فرزند به یادگار میگذارد 5 پسرو 2 دختر و یکی از فرزندان به نام محسن معلول میباشد .

 

 

زندگی محمود در آن زمان به سختی  وبا فقر سپری میشد با فرزندی مریض اما شهید محمود روحش بلند و صبر و ایمان و استقامتش بیشتر از همه ی این دغدغه های مادی بوده است با تمام توان و تلاشش زحمت میکشید و برای آبروی خانواده اش تلاش میکرد و روزی حلال برای خانواده  می آورد و از همان مقدار پولی که در می آورد مقداری از آن را صرف خانواده هایی که مستحق  تر بودند میکردند دوران میانسالی شهید مصادف بود با اوایل شروع جنگ تحمیلی ،خدمات زیادی در زمینه مختلف جهاد، مخصوصا بسیج،داشتن ایشان به عنوان خادم تکیه کاضم بیکی واز این خدمت به سایرین خدمت رسانی لذت می بردند و در کنار آن هم در جلسات مختلف مذهبی و بسیج شرکت می کردند. بعد از فوت پدرش تصمیم گرفتند که عازمذ جبهه و جنگ شوند و وظیفه و دین خودش را نسبت به امام مملکت و ناموس ادا کند.

 

 

با وجود 7 بچه قد و نیم قد و وضعیت معیشتی ، و خانواده را بدست خداوند سپرد و عازم جبهه ها داشت و دوران آموزشی و بعد از آن به منطقه جنگی دهلران عازم شدند.

 

 

به گفته دوستان و همرزمانش ، شهید خیلی روحیه شاد و شوخ طبعی داشتند و به همه رزمنده ها در شرایط سخت روحیه و دلداری می دادند. و باذ اینکه از لحاظ سنی با همه تفاوت داشت اما دل جوان داشت و همگان از در کنار بودن با او لذت را می بردند ، شب قبل از عملیات روحیه آرامی داشت و خوشحال بود و می خندیدند و بچه ها روحیه و آرامش می دادند بچه ها به او می گفتند « پیر رزمنده » روز عملیات  شروع شده و همه ی رزمنده ها مستقر کرده بودند و عملیات شروع شد و در آن عملیات وقتی شهید متوجه می شود که وقت ظهر شرعی و اذان است و می رود تا وضو بگیرد . در آن منطقه ی عملیاتی کانال آبی و جود داشت که شهید محمود می رود کنار آن کانال تا وضو بسازد برای چیزی که امام حسین (ع) در آن بحبوحه جنگ را رها کردند و نماز خواندند . شهید بزرگوار هم مانند جدش عمل کرد در حال وضو گرفتن بود که خمپاره ای از جانب دشمنان کور دل به سر مبارک اصابت و در همان لحظه به مقام والای شهادت نائل آمد در عملیات ولفجر (8) در دهلران و ندای «انا لله و انا الیه راجعون» لبیک گفت و در گلزار شهدای آرامگاه معتمدی بابل به خاک سپرده شد.

 

****روحشان شاد و راهشان مستدام باد***

 

 

میثم میثم
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

(وصیتنامه پاسداراسلام و قرآن شهید محمود ملتی)

با درود و سلام به حضرت ولی عصر(عج) منجی عالم بشریت و برپا کننده عدل الهی، فرزند زهرای اطهر و با درود و سلام به نایب برحقش امام خمینی رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران و سراسر گیتی و با درود به امت شهید پرور ایران و با سلام به تمام خانواده های شهدا،اسرا،معلولین و مجروحین و با درود و سلام به شهیدان صدر اسلام تا کنون از هابیل تا کربلا از خونبار حسینی تا خونبار خمینی.

اکنون که من به ندای امام لبیک گفته و برای آزادی سازی کربلای حسین(ع) به جبهه ی حق علیه باطل اعزام شد.چند روزی به عملیات نمانده است شاید خداوند مارا جزء کاروان حسین(ع) محفور گرداند.اگر این توفیق را به من داد تا در راهش جان دهم.شما خانواده عزیزم هرگز برای من گریه نکنید فقط به خاطر حسین(ع) و حبیب ابن مظاهر و علی اصغر گریه کنید. این مظلومانه شهید شدند و راه خدارا جاودانه به ثمر رساندم که ثمر خون حسین(ع) الان در ایران اسلامی جان گرفت و رشد کرد و ما از ثمره ی خون حسین(ع) هستیم.

خانواده ی عزیز اگر حسین(ع) در صحرای کربلا شهید نمیشد و تن به ذلت میداد الان ما کجا و اسلام کجا،ما اسلام را نمیشناختیم و می بایست در خشم خدا بسوزیم و پشیمان باشیم. خانواده های شهدا برای حسین(ع) و شهدای کربلا گریه کنید که مارا در نزد پروردگار شرمنده نساخته است و باروی باز در نزد پروردگار جای داریم پس برای حسین(ع) گریه کنید که این گریه سازنده است و انسان را در نزد خدا رو سفید میکند. خانواده عزیز هر وقت یاد من افتادید بروید و قرآن را بگیرید و تلاوت کنید که انسان را به یاد خدا می اندازد و صبر وشکیبایی را در انسان رشد میدهد.شما صبر را هیچگاه فراموش نکنید. چیزی که نزد خدا از همه گرامی تر است صبر است و خدا صابرین را دوست دارد.صابران در نزد خدا منزلت دارند. من که جز برای خدا جان ندادم تا خدا از من راضی گردد پس شما هم به خاطر خدا صبر را پیشه خود کنید.

خانواده شهدا نگذارید این کافران از خدا بی خبر به این انقلاب صدمه بزنند. اگر دیدید که میخواهند لطمه به انقلاب بزنند محکم به دهانشان بزنید و تا خدا از شما راضی گردد. نگذارید عزیزان شمارا لگد مال کنند. نگذارید بر روی خون عزیزان شما قدم بزنند و به اسلام لطمه بزنند تا خون عزیزان شما از شما راضی باشند.

فرزندان عزیزم،سنگر مدرسه درس را سلاح خود قرار دهید وهیچ گاه عقب ننشینید تا این سلاح به دست دشمنان ما برسد و با این سلاح به ما ضربه بزنند.

فرزندان عزیزم،اگر میخواهید من و خدای من از شما راضی باشند،حرف امام را اطاعت کنید و هیچ گاه جز اسلام هدف دیگری نداشته باشید که این راه انسان را در نزد خدا مفید میکند.

پسر عزیزم حسن، تو وکیل و ناظر من هستی هرکاری که صلاح میدانی انجام بده و خانواده ی خود را کمک کن به مادر و برادر و خواهرانت برس و از آنها جدا نشو.اگر بخواهی کاری کنی که خانواده از دستت ناراحت باشند، من در نزد رسول خدا از تو شکایت میکنم. اگر میخواهی من خدا از تو راضی باشیم هرکاری که اسلام میگوید انجام بده که خانواده ی من از همه شما راضی باشند.

والسلام 

میثم میثم
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

میثم میثم
۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر